کد مطلب:153972 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149

کرامت و پیشگویی حبیب
علی علیه السلام از علومی كه از رسول خدا (ص) كسب كرده بود گاهی برای اصحاب و یارانش بازگو می كرد، و یاران علی (ع) نیز گاهی با هم مذاكره می كردند، چنانكه نقل شده روزی میثم تمار و حبیب بن مظاهر هر دو سوار بر اسب در محله بنی اسد با هم ملاقات و به گفتگو پرداختند:

حبیب گفت: پیرمرد اصلعی (كسی كه موی جلو سرش ریخته باشد) را می بینم كه دارای شكمی بزرگ است و جلو دارالرزق خربزه می فروشد، در راه دوستی اهل بیت او را به دار می آویزند و شكم او را روی چوبه دار می شكافند.

میثم گفت: مرد سرخ روئی را می بینم كه دارای دو گیسو است، برای یاری پسر پیغمبر قیام می كند، او را می كشند و سر او را در كوفه می چرخانند. و از هم جدا شدند، كسانی كه این مذاكرات را شنیدند با خود گفتند از این دو نفر دروغگوتر ندیدیم، در این حین رشید هجری از راه رسید و از آن دو جویا شد، مردم گفتند: اینها رفتند و چنین و چنان می گفتند.

رشید گفت: خدا میثم را بیامرزد، فراموش كرد بگوید به آن كه سر حبیب را می آورد صد درهم جایزه می دهند.

پس از آنكه رشید گذشت جمعیت گفتند: بخدا قسم این مرد دروغگوتر از آن ها است راوی می گوید: طولی نكشید كه دیدم میثم را جلو خانه عمرو بن حریث به دار آویختند، حبیب هم با حسین كشته شد و سر او را به كوفه آورده و در كوچه ها می گردانیدند [1] .


[1] ابصار العين ص 56 - رجال كشي ص 73 - معجم رجال الحديث ج 4 ص 228 - قاموس الرجال ج 3 ص 6.